نمی دانم بعد چند سال ولی عباس فارسیجانی را در فیس بوک پیدایش کردم در ماهی که می دانستم متولد شده هرچند روزش را از خاطر برده بودم .
مدتها بود که بیادش بودم وحالا که پیدایش کرده ام انگار حرفی برای گفتن با او ندارم. بگذار حرفها بماند و یادها بیاید. در فیس بوک عکسهایی از او و خانواده اش دیدم که یاد و خاطره اش را برایم زنده کرد در عکسها اثری از رسول و هلنا ندیدم ، دلم گرفت . میراث هنوز در خاطرم هست و میدانم که عباس دوستش داشت . سالها گذشته است و من چرا در حال یاداوری گذشته هستم را نمی دانم .حال خوشی ندارم پس بماند برای بعد که حالم بهتر شد.
تولدش مبارک