-
حوزه خصوصی افراد از حوزه ولایت فقیه خارج است.
دوشنبه 13 اردیبهشتماه سال 1389 02:48
ملا احمد نراقی در نیمه قرن سیزدهم قمری در " عوائد الایام" اعلام کرد که " انتظام امور دنیای مردم " از وظایف فقها شمرده می شود و مردمی که ( عوام ) به ملکه قدسیه اجتهاد نرسیده اند ، تحت ولایت شرعی فقیهان عادل هستند" و از این زمان بود که نظریه ولایت فقیه تبدیل به یک مساله اجتماعی شد. پس از او هم...
-
نامه های یک پیامبر - جبران خلیل جبران
دوشنبه 6 اردیبهشتماه سال 1389 04:17
تو موهبت ادراک را داری ، .... محبوبم !. تو همچون روح اعظم هستی که به انسان نزدیک میشود.;نه تنها برای تقسیم روزهای خود با او ، که برای کاری بس شگرف تر . از زمانی که این موضوع را دانسته ام معجزه این موهبت تو روزها و شبهای مرا به سوی کمال دگرگون کرده است . همیشه فکر می کردم اگر کسی ما را درک کند این ادراک منجر به بردگی...
-
یک مسئله ی فلسفی
یکشنبه 5 اردیبهشتماه سال 1389 02:45
حکم اعدام: روزی یک قاضی با تجربه و کار کشته به زندانی خود که محکوم به اعدام بود فرصتی می دهد تا او معنای حقیقی صداقت و راستگویی را در آخرین روزهای زندگی اش درک کند. لذا به زندانی فرصتی میدهد تا یک روز قبل از اجرای حکم اعدام ، اظهاریه ای بنویسد که حاوی یک حقیقت باشد. قاضی به زندانی می گوید اگر بتواند این کار را کند حکم...
-
ولایت فقیه یا ولایت فقیر (عارف ) -ولایت فقیه از ضروریات فقه شیعه نیست؟
پنجشنبه 2 اردیبهشتماه سال 1389 02:23
فقیه کیست؟ مجتهد کیست ؟ آیا به عالمان علم فقه ، فقیه می گویند ؟ مجتهد به چه کسانی می گویند؟فقیر کیست ؟ درویش یا صوفی یا فقیر یا عارف همه به یک معنایند؟ عارف به چه کسانی می گویند؟ در این نوشتار تلاش بر این است که بحث ولایت را پس از غیبت حضرت مهدی تا ظهور ایشان کمی بررسی کنیم و طبعا نظرات خود را بیان کنیم. فقها در تعریف...
-
داستان مرد خوب در شهر حقیقت
چهارشنبه 1 اردیبهشتماه سال 1389 15:02
سرزمینی بود که همهی مردمش دزد بودند. شبها هر کسی شاهکلید و چراغدستی دزدانهاش را بر میداشت و میرفت به دزدی خانهی همسایهاش. در سپیدهی سحر بازمیگشت، میدانست که خانهی خودش هم غارت شده است. و چنین بود که رابطهی همه با هم خوب بود و کسی هم از قاعده نافرمانی نمیکرد. این از آن میدزدید و آن از دیگری و همینطور...
-
استفاده از تکنیکهای نفوذ در بازاریابی و فروش
سهشنبه 31 فروردینماه سال 1389 02:57
سال گذشته به سفارش یک موسسه آموزشی دوره ی "استفاده از تکنیکهای نفوذ" در بازایابی و فروش را طراحی و اجرا کردم . مطالب زیر خلاصه ای از آن دوره است. 13 راز برای جذب افراد: 1- لباس 10% بهتر از آنچه از مشتری تان توقع دارید، لباس بپوشید. لباس زیاد یا کم نپوشید.هر دو انتخاب از نظر مشتری بی ادبی تلقی خواهد شد. 2-...
-
رمز موفقیت
یکشنبه 29 فروردینماه سال 1389 03:37
روزی از روزها گروهی از قورباغه های کوچیک تصمیم گرفتند که با هم مسابقه دو بدند. هدف مسابقه رسیدن به نوک یک برج خیلی بلند بود. جمعیت زیادی برای دیدن مسابقه و تشویق قورباغه ها جمع شده بودند و مسابقه شروع شد. راستش، کسی توی جمعیت باور نداشت که قورباغه های به این کوچیکی بتوانند به نوک برج برسند. شما می تونستید جمله هایی...
-
می نویسم تا شاید بیایی
یکشنبه 29 فروردینماه سال 1389 03:15
نامت را می نویسم تا شاید بیاییی! می خواهم نامم را بنویسم گریزانند حروف از من ! میخواهم تنهایی هایم را فریاد کنم لحظه لحظه تو بیادم میآئی. می خواهم از تو با خودم بگویم خودم از تو گریزان است. نامت را می نویسم تا شاید بیایی عطر آگین می شود کاغذم، اما تو نمی آئی ! حرف به حرف ،کلمه کلمه ،تو را هجا می کنم اطاقم پر احساس...
-
این هم تفالی که بدنبال خبر خوش هسته ای زدم !
یکشنبه 22 فروردینماه سال 1389 03:22
برنیامد از تمنای لبت کامم هنوز بر امید جام لعلت دردی آشامم هنوز روز اول رفت دینم در سر زلفین تو تا چه خواهد شد در این سودا سرانجامم هنوز ساقیا یک جرعه ای زان آب آتشگون که من در میان پختگان عشق او خامم هنوز خیر است انشاا...
-
آنچه ما واقعیت می پنداریم، واقعیت نیست بلکه پذیرش ماست
یکشنبه 22 فروردینماه سال 1389 03:12
ککها حیوانات کوچک جالبی هستند آنها گاز می گیرند و خیلی خوب می پرند آنها به نسبت قدشان قهرمان پرش ارتفاع هستند .اگر یک کک را در ظرفی قرار دهیم از آن بیرون می پرد . پس از مدتی روی ظرف را سرپوش می گذاریم تا ببینیم چه اتفاقی رخ می دهد . کک می پرد و سرش به در ظرف می خورد و پایین می افتد . دوباره می پرد و همان اتفاق می...
-
گرگ نامه یا خرگوشهایی که با آنها دویده ام (گرگها هم اشک میریزند)
چهارشنبه 18 فروردینماه سال 1389 00:56
وقتی بود که یکی بود نبود ، یکی نبود هم نبود . زیر گنبد کبود غیر از خدای مهربون ، یه خرگوش مهربون هم زندگی میکرد.اسم این خرگوش مهربون هر چی بود مهم نیست چون در این قصه منم که مهم هستم نه اون . پس معلوم شد که بجز اون خرگوش مهربون منم که آقا گرگه باشم بودم . خسته از دست خودم و اونایی که خسته ام کرده بودن گوشه ای کز کرده...
-
آیا ولایت فقیه با ولایت عرفانی رابطه دارد؟
چهارشنبه 18 فروردینماه سال 1389 00:49
مطلبی پیرامون ولایت فقیه در وبلاگی خواندم مدیر وبلاگ به نقل از یکی از روحانیون استان قم مطالبی پیرامون ولایت فقیه نوشته بود از آنجائیکه وضعیت ظاهری وبلاگ نشان از اهل مطالعه بودن صاحب آن میداد پس از خواندن متن برایش پیغام گذاشتم . سپس احساس کردم پیغامی که برای آن عزیز گذاشته ام را هم در وبلاگ خودم بیاورم شاید وقتی شد...
-
آزادی
جمعه 13 فروردینماه سال 1389 23:01
why the hardest thing in the world is to convince a bird that he is free! چرا دشوارترین کار در جهان این است که پرنده ای را متقاعد کنی ، آزاد است؟ ریچارد باخ - جاناتان مرغ دریایی
-
برگ برگ شده ام!
جمعه 13 فروردینماه سال 1389 22:45
سکوت را با تو سر کرده ام در تنهایی و شب ! انتظار را با تو پیموده ام به تنهایی در شب ! تمامی عشقم را با تو برای تو بوده ام. نه شب نه مهتاب نتوانسته اند یادت را از من بکاهند . سکوت را با تو سر کرده ام بی آنکه نامت را زمزمه کنم با یادت اشک ریخته ام همچون گذشته که یادت با اشکهایم می آمد زمانی که تو وجود داشتی اما نبودی...
-
امشب به رویا هایم سری بزن!
جمعه 13 فروردینماه سال 1389 22:30
نگاه میکند ، گناه آمیز تر از ناز نگاه ستاره ها معصومانه! گناه آمیز تر از تو نگاه لیلاست ! بر شانه های بید مجنون ! که سرشار از تهمت دوست سر بزیر استاده معصومانه! امشب سحر نمی شود تا کسی قصه ی ماندگاری بید مجنون را ساز کند و آن راز سر به مهر با لبخندهای ناز آلود هیچ پاکدامنی سر بلند نمی کند بید مجنون را مهتاب نمی نگرد،...
-
گرگ نامه یا خرگوشهایی که با آنها دویده ام ( من ، خودم نیستم)
جمعه 13 فروردینماه سال 1389 22:21
اول بار بود که کسی مرا گرگ خطاب می کرد .نمی خواستم قبول کنم که پس از مدتها تلاش برای آدم شدن حالا کسی که – شاید – مرا خیلی دوست داشت به چشمانم نگاه کند و بگوید : تو مثل یه گرگی می گفت تو صدایت دائم عوض می شود ، پشت تلفن ، پشت آیفون ، آخرین بار هم پشت در بودم که گفت :چرا صدایت عوض شده ؟ و برای اولین بار همانجا بود که...
-
بهار آمد و عید همراهش بود
جمعه 13 فروردینماه سال 1389 03:19
بهار بود و تو بودی و عشق بود و امید بهار رفت و تو رفتی و عشق ماند و امید همه ی آن چیزهایی را که نباید میگفت ، گفت . و من ماجراجویی که نه تاب گفتن داشتم و نه چاره ای جز شنیدن، مست و سرگردان زمزمه کنان از بی خودی هایم میگفتم ، با خودم. ساعت 3 صبح است و خواب بی معناترین واژه اکنون منست. ساعت هر چه میخواهد باشد ، بین به...
-
واژه های متضاد
پنجشنبه 12 فروردینماه سال 1389 23:37
تو از واژه های متضاد سخن می گویی من از عشق و مرگ حرف می زنم سکوت را نه بخاطر تنهای هایش که بخاطر تو دوست دارم وقتی که از واژه های متضاد سخن می گویی و سکوتم را سرشار از حضورت میکنی ایکاش عشق هم مانند تو از متضاد ها حرف می زد! دیگر طاقتم تمام شده م.یاور